استاد پای سگ را بلند کرده و رها میکند و ابرویی بالا میاندازد.
استاد: خب، بچهها جمع بشید، میخوام تشریح رو شروع کنم. اول از شکمش شروع میکنم.
سگ: (با عجز و ناله) نه… نه… من هنوز زندهام. نکن. تو رو خدا نکن. من دردو میفهمم. نه… نه…
استاد تیغ جراحی را در دست میگیرد و از زیر گردن سگ تا وسط پاهای او را میبرد. دانشجوها با حالت چندآوری به این صحنه نگاه میکنند.
سگ: (فریادکشان) من هنوز زندهام… چرا؟… سوختم… سوختم… دارم از درد میمیرم. خدایا… خدایا کمکم کن…
هومن: استاد این هنوز عکسالعمل داره. چشماشو ببینین.
استاد: وای از دست شماها. چه سگی رو هم انتخاب کردید. مرده. خیالتون راحت. عکسالعمل غیرارادی بدنشه.
سگ: (التماس کنان) من هنوز نمردم لامذهب. من هنوز نمردم زنِ بیخدا. داری منو زنده زنده تیکه پاره میکنی. آخ… سوختم… سوختم… کاش زودتر بمیرم… خدایا به دادم برس…
استاد: هومن و حسن اون پنسها رو بیارید تا شکمشو باز کنیم.
دانشجوها جمع میشوند تا مراحل تشریح را کامل ببینند. هومن و حسن هم با پنس شکم سگ را باز میکنند که متوجه میشوند، قلب سگ هنوز میتپد.
حسن: (هراسان) استاد این بدبخت هنوز زندهست. نگاه کنید، قلبش داره میزنه.
سگ: (با آخرین توانی که برایش مانده) منو بکشید و خلاصم کنید از این درد. سوختم… خلاصم کنید. بیخداها. سنگدلا. بیرحما. آرزو میکنم، خدا هرگز با مهربونی بهتون نگاه نکنه. خلاصم کنید از این درد…
استاد با عصبانیت چاقو را برمیدارد و شاهرگ پای سگ را میزند. خون فواره میزند و تمام میز تشریح را پر میکند.
استاد: (نفس راحتی میکشد) بالاخره مرد. چقدر سگ جوون بود کثافت. خستم کرد. خب حالا شروع میکنیم.
سگ بعد از ۴۰ دقیقه تحمل درد و رنجی وحشتناک آرام میگیرد و به خوابی ابدی میرود و بدن بیجانش برای تیم دامپزشکی میماند تا تکهتکه شود.
استاد با دقت تمام اندامهای سگ را به دانشجوهای دامپزشکی نشان میدهد و در مورد هر کدام توضیحات لازم را میدهد. ۱ ساعت طول میکشد تا تشریح بهطور کامل انجام شود و در پایان جلسه با دستکشهای خونی، بیاختیار با آستینش پیشانیاش را پاک میکند.
استاد: خب، پایان جلسه. چه کالبدشکافی پر ماجرایی بود.
همه دانشجویان به هم خسته نباشید میگویند و مشغول خنده شوخی میشوند. ناگهان مهرداد موبایلش را درمیآورد و در حالت سلفی نگهمیدارد.
مهرداد: استاد، بچهها آماده باشید. حیفه از این روز پر ماجرا و این سگ قلدر یه عکس یادگاری نگیریم.
همه با خوشحالی و لبخندهایی که حتی از پشت ماسکهایشان هم دیده میشود، کنار جسد
تکهتکه شده سگ زجرکشیده بینوا میایستند و کلیک!
[۱] روش مرگ با تزریق دارو که حیوان به خواب میرود و دیگر بیدار نمیشود.
* عکس شاخص این پست نقاشیای است از با نام:
“My life in Your Hands”
از هنرمندی به اسم:
by Vega Bautista Cabezon (@vegawoof)
Leave A Comment