ترجمه: فاطمه ن.

ب – آزمایشات سم شناسی

تعداد زیادی از آزمایشات استاندارد سم شناسی حیوانی از جانب پزشکان بالینی و سم شناسان بصورتی گسترده مورد انتقاد قرار گرفته اند. آزمایش دوز کشنده۵۰ (LD50) -که تعیین میکند چه میزان از یک دارو، ماده شیمیایی یا محصولا خانگی برای کشتن ۵۰% یک گروه از حیوانات مورد آزمایش کافی است- به ۶۰ تا ۱۰۰ حیوان (و غالبا موش و رت) نیاز دارد که عمدتا نیز رنج بسیاری را متحمل میشوند. به دلیل مشکلات استقراء به انسانها، این آزمایش به شدت غیرقابل اعتماد است (۷۴). همچنین از آنجایی که متغیرهایی مانند سن، جنس، وزن و صفات موروثی حیوانات میتوانند تاثیرات چشمگیری روی نتایج حاصله داشته باشد، آزمایشگاه ها داده هایی بسیار نامتناجس را با عناصر آزمایشی یکسان بدست می آورند. (۷۵، ۷۶)

images (24)

آزمایشات in vitro، برای جایگزین شدن آزمایش LD50 که در سال ۲۰۰۲ از خط مشی OECD حذف شده است، تایید اعتبار شده اند. (۷۹)

 

 نتایح آزمایش LD50 به شدت غیرقابل اتکاست

images (27)

 

 

آزمایش التهاب چشم Draize که طی آن مواد التهاب زا روی چشم خرگوش های بی حس نشده قرار داده میشوند، نتایجی را ارائه میدهد که برای پیش بینی مسمومیت انسانی ذاتا غیرقابل استناد هستند. (۸۰)

 انسان و خرگوش در ساختار پلک و قرنیه و همچنین توان اشک سازی متفاوت هستند. واضح است که هنگام مقایسه داده های انسانی با خرگوش ها در خصوص زمان التهاب چشمی ناشی از تماس با ۱۴ محصول خانگی، تفاوتشان از ۱۸ فاکتور تا ۲۵۰ بوده (۸۱). یک سلسله از آزمایشات in vitro کم هزینه تر و بسیار قابل اطمینان تر از آزمایش Draize خواهند بود. (۷۵، ۸۲)

 آزمایشات حیوانی برای مواد سرطانزا که غالبا دربرگیرنده خرگوشهاست نیز به شدت غیر قابل استناد هستند. Lester Lave al به این نتیجه رسید که نرخ خطای مثبت آزمایش روی خرگوش ها هنگام اعمال روی سبب سرطان در انسان تا ۹۵% میرسد (۸۳). اینطور نوشتند که: «آزمایشات برای سرطانزایی انسانی با استفاده از ارزیابی های زیستی های مادام العمر خرگوشها، پرهزینه و زمانبر بوده و نتایج نامطمئنی به بار می آورند»

هزینه های اقتصادی عظیم چنین تحقیقاتی اخیرا در مطالعه ای که روی بیش از ۵۰۰ تحقیق سرطانزایی خرگوشی انجام گرفت گزارش شده و اینطور استنتاج شد که تحقیقات سرطان خرگوشها از لحاط علمی نامعتبر بوده و ازلحاظ مالی غیر قابل دفاع اند. (۸۴)

ترکیبی از آزمایشات in vitro داده هایی را فراهم میکنند که در مقایسه با پایگاه داده های سرطانزایی فعلی بهتر بوده و هزینه آن در مقایسه با آزمایشات حیوانی بسیار کمتر است (۸۵). در اواخر دهه ۸۰، انستیتو ملی سرطان ایالات متحده (NCI) به علت «نارضایتی اش از کارایی مشاهدات اولیه in vittroاولبه (ارزیابی های سرطان حیوانی)» پنلی از ۵۹ خط سلولی سرطان انسانی را برای مشاهده اجزاء فعال ضدسرطان توسعه داد. این پنل در سال ۱۹۹۰ جایگزین آزمایشات حیوانی در NCI شد که تا آن زمان این سازمان همچنین پنلی متشکل از حدود ۱۰۰ خط سلولی انسانی را بکار گرفته بود تا اجزاء سرطانزا را مشاهده نماید.(۸۷)

 آزمایشات حیوانی برای تراتوژن ها (داروها و مواد شیمیایی که عامل نواقص بدو تولد هستند) نیز به همان اندازه گمراه کننده و غیرقابل اتکا هستند. Jarrod Bailey et al یک بازبینی جامع از آزمایشات حیوانی ۱۳۹۶ ماده متفاوت را ارائه داده و اینظور استنتاح کرده که آزمایشات حیوانی ثابت کرده اند که نیمی از موادی که عامل نواقص بدو تولد در انسان هستند، بیخطر اند. همچینین به عکس، آزمایشات حیوانی در حدود نیمی از عناصر بی خطر برای انسان را خطرناک تشخیص داده اند. و در حدود یک سوم تمام عناصر آزمایش شده بسته به گونه بکار رفته، نتایجی متغیر را ارائه داده اند. (۸۸)

در حیوانات باردار، تفاوت در ساختار فیزیولوژیکی، عملکردی و زیست شیمیایی جفت جنین، تفاوت رایج در جذب، توزیع، متابولیزم و دفع داروها و مواد شیمیایی موجود میان گونه ها را بدتر کرده و متعاقب آن امکان انجام پیش بینی های قابل اتکا روی زنان باردار را غیرممکن میسازند. (۸۸)

آزمایشات in vittro همچون آزمایش سلول بنیادی جنینی، کشت کامل جنین و آزمایش میکرومس، داده هایی را فراهم میکنند که بصورتی چشمگیر قابل استنادتر و قابل پیش بینی تر بوده و کم هزینه تر از آزمایشات حیوانی ناهنجاری جنینی هستند.

وقتی در حال حاضر این آزمایشات in vitro، سلولها و جنین های مشتق از حیوانات را بکار میگیرند (و در نتیجه بسط آنها به انسان را دشوار می سازند)، پیشرفت تکنولوژی در کشت سلولهای انسانی باید در آینده امکان تخمین های دقیق تر invitro از ناهنجاری جنینی در انسانها را ممکن سازد. (۸۸)

 images (26)

پ – آموزش پزشکی

آزماشگاه های حیوانی برای آموزش مبانی زیست شناسی، پزشکی و مهارت به دانشجویان پزشکی لازم نیستند و در ۸۵% از دانشگاه های پزشکی ایالات متحده و کانادا، آزمایشگاه های حیوانی را از برنامه تحصیلی آموزشی خود حذف کرده اند. (۸۹)

متدهای آموزشی جایگزین کارآمد عبارتند از مستندات آموزشی مکتوب و لکچرها، فیلم های آموزشی و برنامه های شبیه سازی تعاملی دنیای واقعی، برخورد آموزش یافته در حین مراقبت از بیمار و مشارکت در اعمال جراحی و شبیه سازان تعاملی قابل برنامه ریزی بیمار.

مطالعات مقایسه ای میان تکنولوژی های شبیه ساز از زوایای متعدد آموزش پزشکی (مانند آناتومی، فیزیولوژی، فارماکولوژی، مهارتهای جراحی، مدیریت شوک و اعمال تهاجمی) بصورت متداوم نتایج آموزشی برتری داشته اند، شکایات کمتری از جانب بیماران را برانگیخته اند، پذیرش کاروزر بالاتری داشته اند و استفاده از زمان و منایع آموزشی را بهینه تر کرده اند. (۹۰-۹۹)

دلیل دیگر بر تقدم حتمی آموزش پزشکی مبتنی بر شبیه سازی را در می توان در دانشکده جراحان ایالات متحده (ACS) مشاده کرد که شبیه ساز TraumaMan® را به جای استفاده از اجساد انسانی و حیوانی در برنامه ATLS (حمایت های حیاتی پیشرفته تروما) خود تایید و پیاده سازی کرده است.

به علاوه، در سال ۲۰۰۶، ACS اصلاحات آموزشی جامعی را به اجرا در آورد که طی آن با کمک تجمیعی از انواع شبیه سازها توانست بکارگیری حیوانات در کنفرانس ها و برنامه های آموزشی خود را حذف کند. همچنین برنامه آموزشی مؤسسات را اجرا نمود تا همین نتیجه را در برنامه های آموزش جراحی نیز بدست آورد. (۱۰۰)

منبع : mrmcmed.org

(رفرنس ها در ادامه مطلب)