پسر: مامان من حالم بده من رو ببر دکتر
مامان: چی شده ؟
پسر : امروز معلم زیست مون شکم یه خرگوش رو زنده زنده با قیچی پاره کرد.
مامان : خاک بر سرم … دروغ نگو
پسر: به خدا
مامان: الان زنگ می زنم مدرسه
پسر: نگو من گفتم ها
مامان: الو مدرسه ؟
مدرسه : جانم بفرماین …
مامان: آقا چرا شکم خرگوش رو زنده زنده پاره کردین؟
مدرسه: پس می خواستی مرده مرده پاره کنیم ؟
مامان: نه خوب … حداقل نصفه مرده مرده پاره می کردین
پسر: مامان نصفه مرده مرده چیه ؟
مامان: سیس …
مدرسه: نمی شد.
مامان: چرا نمی شد؟
مدرسه: باید زنده زنده می بوده تا اونها بتونن به اون قضایا برسن.
مامان: بله من متوجه هستم. بالاخره باید روی حیوانات یه سری آزمایش ها بشه تا به نتایج دلخواه برسیم. ولی خوب …
مدرسه: احسنت. مثلن خانم همین سرطان رو چطور کشف کردن ؟ من پسرم فهمیدیم سرطان داره … آدم ناراحت می شه … حیوان هم درد میکشه ولی خوب ماکه علم امام ها و ائمه رو نداریم که …
مامان: درست می فرمایین … حداقل شکم اش رو بی حس می کردین
مدرسه: خانم نمی شد … به اون نتایج نمی رسیدیم. مجوز هم داشتیم …
مامان: سرتون رو درد آوردم … ممنون که پاسخ گو بودید.
مدرسه : ممنون از شما که محبت دارین … بعضی ها زنگ می زنن فحش می دن …
مامان: خواهش می کنم …
پسر: چی شد ؟
مامان: گفتی کجات درد می کنه ؟
پسر: خرگوشه زجه می زد … ناله هاش رفته توو گوشم.
مامان: بریم دکتر …
دکتر: بعدی
منشی: بفرمایین خانم
مامان: سلام دکتر … خرگوش زنده رو جلوی چشم پسرم تشریح کردن … ناله های خرگوشه رفته توو گوشش
دکتر: چه آدم هایی پیدا می شن …. عاعاعا کن
پسر: عاعاعا ….
دکتر: یه خورده ماهیچه گوسفندی آب پز درست کن امشب براش … سرخ کردنی نخوره … بال مرغ هم خوبه … یه آمپول هم نوشتم براش
پسر: آمپول چرا ؟
دکتر: بعدی
گوسفند: عه عه عه دیدی ؟ …
مرغ: آره …
گوسفند: مای خاک برسر چی ؟
مرغ: هیچی … تشریح خونه با سلاخ خونه فرق داره …
گوسفند: یعنی چی ؟
مرغ: روزنامه رو خوندی ؟
گوسفند: نه … چی نوشته
مرغ: نوشته … صدای مدافعان گونه های جانوری درآمد.
گوسفند: مدافع گونه های جانوری دیگه چه عنوانیه ؟
مرغ: همون مدافعان حقوق حیوانات
گوسفند: خوب؟
مرغ: نوشته صداشون در اومده که چرا خرگوش زنده رو در مدرسه تشریح کردن … تاثیر بدی روی بچه ها گذاشته
گوسفند: تاثیر بد روی بچه ها ؟ … ببینم اون روزی که من روی جلوی پای عروس و داماد زنده زنده سر می برن تاثیری رو بچه ها ندارم ؟ اون روزی که ملت از خون سر من و رفیق هام نمی تونن روی آسفالت خشک راه برن … تاثیری ندارم رو کسی ؟ … چرا صدای مدافعان گونه های جانوری در نمی آد؟
مرغ: در نمی آد دیگه … چون تاثیر بدی نمی ذاری … تازه گوشت آب پز تو ضد ناله ی خرگوش هم هست.
گوسفند: زکی
مرغ: خودت رو ناراحت نکن … کسی دلش واسه یه مرغ و گوسفند نمی سوزه … به هرحال خرگوش بوده … گوگولی بوده .. سفید بوده … خوشگل بوده …
گوسفند: اگه از اول خرگوش جای گوسفند قربانی می کردن … الان صدای مدافعان گونه های جانوری واسه من در می آومد.
مرغ: اصلن چرا قربونی می کنن ؟
مدرسه: امروز کلافه شدیم ها … یعنی
زن مدرسه: چرا ؟
مدرسه: معلم زیستمون با یه قیچی که تیز نبوده شکم یه خرگوش رو پاره کرده … حیون زجه زده … ناله اش رفت توو گوش یکی از بچه ها
زن مدرسه: حالا گوشش عفونت نکنه ؟
مدرسه: نمی دونم … حالا فردا ببینیم چی می شه …
مدافع گونه های جانوری: این وقاحت است. این اوج قساوت است. تشریح زنده ی جاندار. امروز روز قضاوت است.
مرغ: ملت به زجه ی ما عادت کردن …
گوسفند: واسه همین که ناله ی من و تو نمی ره توو گوش کسی
مرغ: این هم یادشون می ره … دو روز بعد یادشون می ره
گوسفند: چی رو؟
مرغ: این داستان رو … ناله ی خرگوش
گوسفند: بع له
نویسنده: فاضل سایه
بیست فروردین نود و پنج
طراح پوستر: علی رومانی
Leave A Comment